با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
سيزين آدينيزا قوشدوغوم پوئه ماني يوللاييرام. بو پوئه مانين ديلي، منيم اؤزديليم دير و اؤز ايشلريمين خصوصيت لري ايله كي اونون بديعي سيرلاري هله ليك منيم اؤزومه بللي دير. اگر عؤمور اولورسا و يازماقا ماجال، فورم جهتيندن او شكيل ده يازمالي يام
شخصيت بي كران اميرالمومنين علي عليه السلام به قدري گسترده و وسيع است كه امكان بررسي و بيان آن براي هر كسي مقدور نيست و هر فرد با برداشت، طرز نگاه و تخصص خود، گوشه اي از شخصيت حيدر كرار را بيان كرده است و مطابق فرمايش پيامبر گرامي اسلام (ص) است كه: لوان الرياض اقلام و البحر مداد و الجن حساب و الانس كتاب ما احصوا فضائل علي بن ابي طالب (۱) اگر درختان قلم و درياها مداد و جنيان حسابگر و آدميان نويسنده باشند، نمي توانند فضايل علي بن ابي طالب عليه السلام را به حساب آورند.
حيدربابا نام کوهى در زادگاه استاد محمد حسين بهجتى تبريزى ملقب به شهريار است . منظومة « حيدربابايه سلام » نخستين بار در سال ١٣٣٢ منتشر شد و از آن زمان تا کنون به زبانهاى مختلفى ترجمه شده است . ليکن ترجمه بى بديل آن به شعر منظوم فارسى توسط دکتر بهروز ثروتيان شاهکارى ماندگار است . مترجم در توضيح هدف خود از انجام اين کار بسيار دشوار مى گويد : « زيبايى يک شعر در وزن و آهنگِ کلماتِ همنشين در يک بيت و هماهنگى آواها از نظر نرمى و درشتى و حتى برداشت و فروداشتِ حرکات نهاده شده که ذوق و استعداد هنرمند آنها را به هم دوخته ، است تا خواست دل او را به صورتى مؤثر و دل انگيز بيان کند . از همين روست که هر گونه تغيير در صورتِ شعر زيبايى و دلربايى آن را پريشان مى سازد بى آنکه شايد به شکل خيالى يا معنى آن لطمه اى بزند . » با اين حال مترجم معتقد است که هيچ ترجمه اى قادر به انتقال کاملِ بار احساسى و معنوى موجود در اين اثر نيست . منتقدان در توجيه ترجمه زيباى ايشان اين مثل فرانسوى را متذکر شده اند که : ترجمه به زن مى ماند اگر وفادار باشدزيبا نيست واگر زيبا باشد وفادار نيست .
حيدربابا سندى زنده است ، و پرده اى رنگين و برجسته از زندگى در روستا را نشان مى دهد . مضمون اغلب بندهاى آن شايستة ترسيم و نقاشى است . زيرا از طبيعت جاندار سرچشمه مى گيرد . قلب پاک و انسان دوستِ شهريار بر صحنه ها نور مى ريزد و خوانندگان شعرش را به گذشت هاى دور مى برد . نيمى از اين منظومه نامنامه و يادواره است که شاعر در آن از خويشان وآشنايان و مردم زادگاه خود و حتى چشمه ها و زمينها و صخره هاى اطراف خشگناب نام مى برد و هر يک را در شعر خود جاودانگى مى بخشد .